خاطرات یک پرستار

ساخت وبلاگ
خداباور کن من با شیفت دادن روز عاشورا و تاسوعا مشکلی ندارمشاید اینجوری اشکمون بیشتر دربیادولی آخه خانواده های ما پرستارا چیکار کردن ؟نکنه اونا رو هم برگزیدی؟خودت می دونی چی منو ناراحت کرده ؟تبعیضایی که بعضی از این بنده های برگزیدت میذارنتا کجا میخواد ادامه داشته باشه ...بد نبود حالا که به تو نزدیکیم ....باز بد گفتم ... خودت که منظورم و می دونی پس هیچی نگم بهتره ...تو رو دارم ... برام کافیهفقط یه سوال ... همه اینا رو می بینی و ثبت می کنی دیگه ؟از بس گزارش نوشتم همش یاد ثبت و این جور چیزا میفتم ... جوابمم با خودمه ...بیشتر هوامونو داشته باش خاطرات یک پرستار...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات یک پرستار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parastaredakheli بازدید : 48 تاريخ : جمعه 28 بهمن 1401 ساعت: 1:55

آخرین سلام در آخرین پست را از من بپذیرید

دیگر نمی توانم آن طور که می خواهم اینجا دلنوشته هایم را بگویم

جای دیگری خواهم نوشت ...

پرستاری انتها ندارد

خاطرات یک پرستار...
ما را در سایت خاطرات یک پرستار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parastaredakheli بازدید : 48 تاريخ : جمعه 28 بهمن 1401 ساعت: 1:55

سلامامشب که دوباره بعد مدتها در این وبلاگ می نویسم روزگاری دراز را در حرفه ام پشت سر گذاشته امنمی دانم شاید پیام رسانهای پر مخاطب مثل اینستاگرام یوتیوپ و ... باعث شدند از این فضا دور بشم شاید هم دلم نمی خواست خاطراتم را بنویسمدر هر صورت من امشب دوباره اومدم در حالیکه چندین سال هست که دیگه پرستار داخلی نیستم هر چند تربیت اولیه و پایه من در پرستاری از داخلی شروع شد و همین باعث شد در هر جایی که کار کنم دقیق و حساس باشمیا شاید هم باعث شد بیشتر مردم این شهر را بشناسم چون توی یک شهر کوچیک همه یا خودشون یا یکی از بستگانشون بالخره سر از داخلی در آوردن ...یا شاید هم باعث شد مردگان این شهر را که روزی با انگیزه ترین زندگان بودند یا عاشق ترین زندگان ... بشناسم ... و با رفتن هر کدام غصه های روی قلبم سنگین و سنگین تر بشهتا برسم به اینجااینجا که پرستار دیالیز بودم آی سیو داخلی و سی سی یو و سی تی آنژیو را تجربه کردم و الان توی بخش جراحی ام و انگار از صفر شروع کرده امو الان که دارم می نویسم می بینم چقدر حرف هست چقدر ناگفته دارم برای این وبلاگ ...حتی خیلی از خاطراتی که با بیماران مختلف داشتم و دارماز همکارام حتما می نویسم همکارها بخش خیلی مهمی از پخته شدن یک پرستار را رقم می زنندنوشتن همیشه بهم کمک کرده تا بدترین بحرانها را پشت سر بگذارم و من این کار را خواهم کرد خاطرات یک پرستار...ادامه مطلب
ما را در سایت خاطرات یک پرستار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parastaredakheli بازدید : 52 تاريخ : جمعه 28 بهمن 1401 ساعت: 1:55